لغات و اصطلاحات درس اول (زبان دوم دبيرستان)
according
براساس، مطابق
passage
متن
banana
موز
Pick up
برداشتن
bill
صورتحساب
Politely
مودبانه
cage
قفس
puzzle
معما، جورچين
Cassette player
ضبط صوت
request
تقاضا(كردن)
copy
(كپي كردن) تقليد كردن
reward
پاداش
decide
تصميم گرفتن
right
درست
Do right
درست انجام دادن
Run out of
تمام كردن
For a while
چند لحظه
slice
نكته، قعطه
Get cold
سرد شدن
sugar
شكر
Give back
پس دادن
Take apart
جدا كردن
Keep on
ادامه دادن
tape
نوار
lab
آزمايشگاه
unhappy
ناراحت
Make a mistake
اشتباه كردن
unusual
غير عادي
math
رياضيات
upset
غمگين، ناراحت
Motor cycle
موتور سيكلت
Would you mind
ممكن است...؟ آيا مي توانم...؟

لغات و اصطلاحات درس دوم (زبان دوم دبيرستان)

A lot
خيلي زياد
mine
مال من (معدن)
All day long
تمام روز
Navy
نيروي دريايي
around
اطراف
ours
مال ما
both
هر دو
photographer
عكس
camera
دوربين عكاسي
photographer
عكاس
centimeter
سانتي متر
Plant life
پوشش گياهي
earth
كره زمين
rather
نسبتا
Everywhere
هرجا، همه جا
rock
صخره
Face
روبرو بودن
Russian
روسي
Fall
افتادن
Sailor
دريانورد، ملوان
fewer
تعداد كم تر
seem
به نظر رسيدن
flat
هموار
Space
فضا
Get out of
خارج شدن
spaceship
فضا پيما
Go around
دور زدن، چرخيدن
steal
دزديدن
hers
مال او(مونث)
Take a photograph
عكس گرفتن
his
مال او(مذكر)
(the) other
ديگري
hold
(در دست) نگهداشتن
theirs
مال آنها
hole
گودال، سوراخ
till
تا
Inside
داخل، درون
understand
فهميدن
Its
مال او
wide
پهن، گشاد
Knife
چاقو
Windy
بادي، طوفاني
knowledge
دانش
Would like
مشتاق بودن
Lots of
تعداد زيادي، مقدار زيادي
Yours
مال شما


like
مثل، مانند

لغات و اصطلاحات درس سوم (زبان دوم دبيرستان)

Pull
كشيدن
loaf
قرص (نان)
punish
تنبيه كردن
low
پايين
repair
تعمير كردن
magazine
مجله
along
در روي مسيري حركت كردن
match
مسابقه
sail
بادبان، دريانوردي كردن
merry-go-round
چرخ فلك
soap
صابون
model
مدل
Soft drink
نوشيدني غير الكلي
offer
تعارف كردن،ارائه دادن، پيشنهاد دادن
soup
سوپ
packet
پاكت، بسته
Speed
تسريع كردن- سرعت دادن
Price
قيمت
stone
سنگ
A foot wide
به پهناي يك فوت
through
از ميان
airport
فرودگاه
thumb
انگشت سبابه
along
در طول
tiny
كوچك، ريز
altogether
با هم
toy
اسباب بازي
bar
قالب
track
معبر، ريل
biscuit
بيسكويت
waist
كمر
bottle
بطري
Walk through
قدم زدن از ميان
bridge
پل
war
جنگ
Canal
كانال
Child’s wagon
كالسكه بچه
whole
كل- همه
church
كليسا
Chocolate
شكلات
employ
استخدام كردن
coach
درشكه
even
حتي
cost
ارزيدن- ارزش، بها
factory
كارخانه
dollhouse
خانه عروسكي
high way
بزرگراه
fairy land
سرزمين افسانه اي
history
تاريخ
glow
سوسو زدن
Holland
هلند
golden
طلايي
hurt
آسيب رساندن
hammer
چكش
light buld
لامپ روشن
jam
مربا
light up
روشن كردن
jar
شيشه

لغات و اصطلاحات درس چهارم (زبان دوم دبيرستان)

wind
باد
law
قانون
against
برخلاف
machine
ماشين، دستگاه
although
اگر چه
metal
فلز
blow
وزيدن
mine
معدن
boss
رئيس
miner
معدن چي
bowl
پياله، كاسه
offer
ارائه دادن، پيشنهاد دادن
chemistry
شيمي
perfectly
كاملا
coal
زغال سنگ، زغال
prefer
ترجيح دادن
complete
كامل كردن
President
رئيس جمهور
countryman
هم وطن
Promise
قول دادن
cruel
ظالمانه، بي رحم
real
واقعي
cry
گريه كردن
reason
دليل
earn
كسب كردن، بدست آوردن
sad
ناراحت
feel
احساس كردن
stay with
ماندن با
feel sorry for
متاسف بودن براي
telegram
تلگرام
France
فرانسه
terrible
بسيار بد، وحشتناك
gold
طلا
touch
لمس كردن
grammar
دستور
watery
بسيار رقيق، آبكي
handle
اداره كردن
hand
عقربه (ساعت)
How about..?
.... چطور
head
سر/ كله
iron
آهن
ill
بيمار

لغات و اصطلاحات درس پنجم (زبان دوم دبيرستان)

taste
مزه،چشيدن
October
اكتبر
tourist
توريست، جهانگرد
Officer
افسر
Toward
به طرف
once
يكبار
Toy gun
تفنگ اسباب بازي
Park
پارك كردن
without
بدون
Polite
مودبانه
wood
چوب
population
جمعيت
angrily
با عصبانيت
pot
ظرف
apartment
آپارتمان
put
كنار گذاشتن
aside
كنار
Round
گرد
Bad luck
بدشانسي
row
رديف
full of
پر از
Sadly
با ناراحتي
can
كنسرو، قوطي، جعبه
Say goodbye
خداحافظي كردن
capital
پايتخت
seaside
ساحل
carton
كارتن
September
سپتامبر
Chicken
جوجه
Shopping
خريد
come back
برگشتن
sit
نشستن
completely
كاملا
spaghetti
ماكاروني
cream
(كرم)، خامه
Suger
شكر
Delhi
دهلي
crowded
پر جمعيت، شلوغ
get mixed up
گيج شدن
get into trouble
به دردسر افتادن
go on a trip
به سفر رفتن
go hungry
گرسنه شدن
have to
مجبور بودن
hate
تنفر داشتن
lazy
تنبل
Jump
پريدن
lovely
دوست داشتني،زيبا
light
لامپ، نور، سبك
million
ميليون
March
مارس
mixed up
گيج
miss
از دست دادن


Museum
موزه

لغات و اصطلاحات درس ششم (زبان دوم دبيرستان)

suddenly
ناگهان
medicine
(پزشكي) دارو
hold a breath
حبس كردن نفس
mind
اهميت دادن
themselves
خودشان
miss

try
سعي كردن
most of the time
بيشتر اوقات
unwelcome
ناخوشايند
mouth
دهان
wet
مرطوب
muscle
عضله
while
زمان
myself
خودم
yourself
خودت
Obey
اطاعت كردن
yourselves
خودتان
order
(دستور دادن) سفارش دادن
a short while
مدت كوتاه
Ourselves
خودمان
advice
توصيه، نصيحت
paper bag
پاكت كاغذي
all of a sudden
ناگهان
pay attention
توجه كردن
breath
نفس
Picnic
پيك نيك
breathe
نفس كشيدن
rainy
باراني
business
كسب و كار
record
ركورد، ثبت كردن
coin
سكه
scare
ترساندن
cover
پوشاندن
second
ثانيه
cure
مداوا كردن
secretary
منشي
disease
بيماري
stop
متوقف كردن
extra
اضافي
Successful
موفقيت آميز، موفق
giggle
پوزخند زدن
for no good reason
بدليل نامعلومي
go on a picnic
به گردش رفتن
go hic
به سكسكه افتادن
hic
سكسه كردن
herself
خودش(مونث)
himself
خودش
hiccup
سكسكه- سكسكه كردن
humid
شرجي و مرطوب
hold one’s breath
نفس را حبس كردن
itself
خودش
illness
بيماري
last
طول كشيدن
jerk
تكان خوردن(غير ارادي)
lucky
خوش شانس
lend
قرض دادن

لغات و اصطلاحات درس هفتم (زبان دوم دبيرستان)

supermarket
سوپر ماركت
Living
زندگي، معاش
actually
حقيقتا، در واقع
Necessary
ضروري
agree about/on
موافقت كردن
Opinion
نظر،عقيده
appointment
قرار ملاقات
Peace
صلح، آرامش
backache
كمر درد
Politics
سياست
behavior
رفتار
Professor
استاد
birthday
تولد، روز تولد
Purpose
منظور، مقصود
comment about/on
نظر دادن درباره
Quiet
آرام، ساكت
common
متداول، مشترك
race
مسابقه(نژاد)
composition
انشاء
religion
مذهب
conversation
مكالمه
require
نياز داشتن
date
تاريخ
safe
امن
depend on
بستگي داشتن به
similar
مشابه
describe
شرح دادن
small talk
گفتگوي كوتاه
different(from)
متفاوت
social
اجتماعي
disagree about
مخالفت كردن
start
شروع، شروع كردن
Education
آموزش و پرورش
sufficient
كافي
expect
توقع داشتن، انتظار داشتن
suitable
مناسب
finger
انگشت
expression
كلمه، عبارت، اصطلاح
topic
موضوع
take place
اتفاق افتادن
Write(about)
نوشتن(درباره)
transport system
سيستم حمل و نقل
fixed
مقطوع، ثابت
usual
معمول
friendly
دوستانه
vocabulary
لغات، واژگان
greet
سلام و خوش آمد گفتن
walk around
گشتي زدن، قدم زدن
health
سلامتي
greeting
سلام و احوالپرسي
How is everything with you?
اوضاع چطور است؟
headache
سردرد
Importance
اهميت

فكر، ايده

لغات و اصطلاحات درس اول (زبان سوم دبيرستان)

allow
اجازه دادن
experiment
آزمايش
pressure
فشار
front
جلو
eyesight
بينايي
probably
احتمالا
average
معدل، متوسط
future
آينده
recent
اخير
careful
محتاط، دقيق
get away
خلاص شدن از...
recently
اخيرا
به مرخصي رفتن، فرار كردن
harmful
مضر
interested
علاقمند
behave
رفتار كردن
relax
استراحت كردن
research
تحقيق، تحقيق كردن
holiday
تعطيلات
housewife
خانه دار
case
مورد
certain
مطمئن
single
مجرد، مفرد
skill
مهارت
How often
هر چند وقت يكبار...
improve
بهبود بخشيدن
channel
كانال
choice
انتخاب
sport
ورزش
stay
ماندن
influence
تاثير گذاشتن
movie
فيلم
choose
انتخاب كردن
colorful
رنگي
struggle
تقلا كردن
successfully
به طور موفقيت آميز
music
موسيقي
observation
مشاهده
continue
ادامه دادن
daily
روزانه
theater
تئاتر
twice
دوبار
once
يكبار
out at work
سركار بودن
effect
اثر
end
پايان يافتن، پايان
type
(تايپ كردن) نوع
unusual
غير معمول
period
دوره
powerful
قوي، قدرتمند
except
بجز
Practice
تمرين كردن
viewer
تماشاچي
worry
نگران بودن
weak
ضعيف
without
بدون


Wonderful
عالي، شگفت انگيز

لغات و اصطلاحات درس دوم (زبان سوم دبيرستان)

as soon as
به محض اينكه
Forbid
ممنوع كردن
realize
فهميدن
ashamed of
شرمنده بودن از
free
آزاد
refuse
خودداري كردن
blind
كور
goal
هدف
role
نقش
clerk
فروشنده
government
دولت
rubbish
زباله
Dangerous
خطرناك
honest
روراست، صادق
Service
(خدمت) سرويس
degree
رتبه، درجه
however
اما
show
نشان دادن، نمايش
discussion
بحث
in fact
در واقع
silly
احمقانه
dislike
تنفر داشتن
insist on
پافشاري كردن
society
جامعه
driving test
امتحان رانندگي
lie
قرار داشتن، دراز كشيدن، دروغ گفتن
stupid
كودن
educate
تحصيل كردن
means
وسيله
take away
دور كردن
end
(پايان) هدف
modern
جديد
useful
مفيد
examine
امتحان كردن
nation
ملت
value
ارزش
fact
حقيقت
passenger
مسافر
whether
آيا
fashionable
مرسوم
perfect
كامل
fill
پركردن
possible
ممكن
final
نهايي
prepare
آماده كردن
fit
مناسب
produce
توليد كردن
flight
جنگيدن


rapidly
با سرعت

لغات و اصطلاحات درس سوم (زبان سوم دبيرستان)

Ability
توانايي
Foreigner
خارجي
Photographic memory
حافظه قوي
Afraid
ترسيدن از
Forest
جنگل
Physical
جسمي، فيزيكي
Amount
مقدار
Hear about
شنيدن در مورد كسي
Poem
شعر
Area
ناحيه
Hobby
سرگرمي
Psychologist
روانشناس
Basis
پايه، مبنا
Information
اطلاعات
Question
سؤال
Brain
مغز
Interest
علاقه
Recall
بخاطر آوردن
Briefly
به طور مختصر
Jet
جت
Record
ثبت كردن، ضبط كردن
Call up
تلفن كردن
Look after
مراقبت كردن از
Responsible
مسئول
Chemical
شيميايي
Loss
فقدان، ضرر
Scene
صحنه
Conscious
آگاه
Memory
حافظه
Search for
جستجو كردن درباره
Dead
مُرده
Mental
ذهني
Shopkeeper
مغازه‌دار
Details
جزئيات
Mind
ذهن
Slow down
كم كردن
Emotional
عاطفي
Mistake
اشتباه
Sorry about
متأسف بودن درباره
Enter
وارد شدن
Object
شيء
Stick in mind
در ذهن نقش بستن
Event
رويداد
Occur
اتفاق افتادن
Talk with
صحبت كردن
Even
حتمي
Over and over
به طور مكرر
Thus
بنابراين
Exist
وجود داشتن
Over learning
تكرار
Turn up
زياد كردن (صدا و حرارت)
Feeling
احساس
Pace
سرعت
Weekend
آخر هفته
Painful
دردآور



لغات و اصطلاحات درس چهارم (زبان سوم دبيرستان)

and so on
و غيره
encourage
تشويق كردن
length
طول
athlete
ورزشكار
envelope
پاكت
measure
اندازه گيري كردن
attract
جذب كردن
force
مجبور كردن، نيرو
medal
مدال
award
پاداش،پاداش دادن
fortune
بخت، شانس
meeting
جلسه
basically
اساسا
friendship
دوستي
Olympia
المپيا
bathroom
حمام
Greece
يونان
Olympics
المپيك
bottom
كف، ته، دگمه
gymnastics
ژيمناستيك
operate
عمل كردن، كار كردن(دستگاه)
boxing
بوكس
heat
گرم كردن، گرما
organize
سازماندهي كردن
bronze
برنز
height
ارتفاع
pair
جفت
celebration
جشن
hold
نگه داشتن
permit
اجازه دادن
committee
كميته
ice-hockey
هاكي روي يخ
place
جا، مكان
competition
رقابت
immediately
بلافاصله
plain
دشت
consist of
شامل شدن
include
شامل شدن
religious
مذهبي
cycle
چرخ، چرخه
individual
فردي
serious
جدي
Denmark
دانمارك
international
بين المللي
shelf
قفسه
depth
عمق
lake
درياچه
take part in
شركت كردن در
silently
به آرامي، با سكوت
team
تيم
silver
نقره
together
با هم
site
محل
track and field
دو و ميداني
skating
اسكيت
weekly
هفتگي
skiing
اسكي
width
پهنا
snow-covered
پوشيده از برف
win
پيروز شدن
so far
تاكنون
winner
برنده
wrestling
كشتي
wrestle
كشتي گرفتن

لغات و اصطلاحات درس پنجم (زبان سوم دبيرستان)

after a while
بعد از مدتي
frightened
ترسيده
sheet
ورقه
amused
سرگرم
Habit
عادت
shocked
شوكه شده
amusing
سرگرم كننده
hard working
سخت كوش
shocking
شوكه كننده
behind
پشت، عقب
How do you do?
حال شما چطور است؟
shout
فرياد زدن
Bored
خسته
invent
اختراع كردن
smell
بوييدن
boring
خسته كننده
invention
اختراع
surprised
متعجب شده
call out
فرياد زدن
involve
درگير كردن
Surprising
تعجب آور
carpet
فرش
Iran Air
ايران اير
taste
چشيدن
company
شركت
instead of
به جاي
up and down
بالا و پايين
confused
گيج
keep accounts
حسابداري كردن
whenever
هرگاه
Confusing
گيج كننده
long ago
مدتها قبل
wire
سيم
cotton
پنبه
make up
ساختن از
Egypt
مصر
Manage
مديريت كردن
exciting
هيجان انگيز
meal
غذا
excited
هيجان زده
Moslem
مسلمان
far apart
دور از
papyrus
پاپيروس
fear
ترس
report
گزارش
fast
روزه گرفتن

لغات و اصطلاحات درس ششم (زبان سوم دبيرستان)

Action
عمل و حركت
endeavor
تلاش
project
پروژه
activity
فعاليت
entertainment
سرگرمي
property
به طور صحيح
airline
خط هوايي
exactly
دقيقا
Research
تحقيق
aspect
جنبه
furthermore
علاوه بر آن
right-hand side
طرف راست،سمت راست
available
موجود
Giant
غول پيكر
Separate
جدا
by means of
توسط
go straight on
مستقيم به جلو رفتن
Series
سري
block
بلوك
handle
بدست گرفتن، كنترل كردن
Spacecraft
سفينه فضايي،فضا پيما
capacity
ظرفيت
in addition to
علاوه بر آن
success
موفقيت
central
مركزي
influence
تاثيرگذاشتن
superhuman
مافوق بشر
chemist
شيميدان
inform
مطلع شدن
switch
عوض كردن،سوئيچ،كليد
Come in
داخل شدن
on your left
سمت چپ تان
task
فعاليت، كار
constantly
به طور مداوم
orbit
دور زدن
tower
برج
deny
انكار كردن
otherwise
در غير اين صورت
turn
تغيير دادن، پيچيدن
design
طراحي كردن
perform
انجام دادن
turning
پيچ
designer
طراح
Pocket-sized
جيبي، كوچك
wind power
نيروي باد
Disabled (adj)
معلول، ناتوان جسمي
process
پردازش كردن
drug
(مواد مخدر) دارو


programmable
قابل برنامه ريزي

مقدمه پيش دانشگاهي

Effect
اثر
Competition
رقابت
Reaction
عكس‌العمل
Transfer
جابجائي
Observation
مشاهده
Education
تعليم و تربيت
Under
تحت
Operation
عمل جراحي
Object
شيء
Court
دادگاه
Touch
لمس كردن
Workshop
كارگاه آموزشي
Alive
زنده
Experiment
آزمايش
Research
تحقيق كردن
Award
اعطا كردن
Smoking
سيگار كشيدن
Unemployment
بي‌كاري
Fact
حقيقت
Emotional
احساساتي
Decision
تصميم
Personal
شخصي
Aspect
جهت
Serious
جدي
Proble
مسئله
Medical
پزشكي
Situation
موقعيت
Lose
از دست دادن
Choice
انتخاب
War
جنگ
Capacity
ظرفيت
Give up
دست كشيدن
Accept
پذيرفتن
Western
غربي
Ability
توانائي
Brain
مغز
Action
اقدام
Make a decision
تصميم گرفتن
Event
رويداد
Passive
مجهول
Especially
مخصوصاً
Refrigerator
يخچال
Unusual
غيرمعمولي
Spoil
فاسد شدن
Worse
بدتر شدن
Entire
تمام
Correct
صحيح
Interest
علاقه
Invent
اختراع كردن
Voice
صدا
Improve
بهبود بخشيدن
Encourage
تشويق كردن
Process
پردازش
Singing
آواز
Hold
برگزار كردن
Look for
جستجو
Organize
سازماندهي كردن
Boss
رئيس
Occur
اتفاق افتادن
Expect
توقع داشتن
Involve
درگير بودن/ شامل بودن
Include
دربر داشتن
Design
طراحي كردن



درس اول پيش دانشگاهي

Defining
تعريف كردن
Actually
در واقع
Number
تعداد
Less
كمتر
Restating
دوباره بيان كردن
So many
تعداد خيلي زياد
Cell
سلول
Stay flexible
انعطاف‌پذير ماندن
Rest
استراحت
Reason
دليل
Increase
افزايش يافتن
In addition
به علاوه
Sleep
خواب
Get right into
پرداختن به كاري
Carry
حمل كردن
Same
مشابه
Cleanliness
پاكيزگي
Lighter
سبك‌تر
Move
حركت كردن
Nutrients
مواد غذائي
Health
سلامتي
Conjunction
كلمه ربط
Easily
به آساني
Fuel
سوخت
Alone
تنها
Befit
متناسب ماندن
Through
در ميان
Calories
انرژي‌ها
Victory
پيروزي
Heart
قلب
Vessel
رگ شريان
Function
نقش- عملكرد
Essayist
مقاله نويس
Hardworking
سخت كوش
Get tired
خسته شدن
Whether
فرقي نمي‌كند
Exercise
ورزش
Part
بخش
Clear
روشن
Breathing
نفس كشيدن
Healthy
سالم
Pumping
پمپ كردن
Adverbial
قيدي
Store
ذخيره كردن
Mind
ذهن، فكر
Blood
خون
Express
بيان كردن
Fat
چربي
Body
بدن
Life
زندگي
Condition
شرايط
Extra
اضافي
Weigh
وزن داشتن
Muscle
ماهيچ
Fine job
كار ظريف
Excellent
عالي
Weight
وزن
Become
شدن
Pick up
بلند كردن
Release
رهاسازي
Lose
از دست دادن
Since
چونكه
Walk down
پائين رفتن
Chemical
مواد شيميائي
Sport
ورزش
Lift
بلند كردن
Stairs
پله كان
Deeply
عميقاً
Agree
موافق بودن
Weight
وزنه
Bike rides
دوچرخه‌سواري
Create
ايجاد كردن
Disagree
مخالف بودن
Get stronger
قوي‌تر شدن
Climb
بالا رفتن
Brain
مغز
Statement
عبارت
Rely on
متكي بودن
Come in
وارد شدن
Bother
ناراحت كردن
Need
احتياج داشتن
Depend on
متكي بودن
Sometimes
گاهي اوقات
Detail
جزئيات
With out
بدون
Aerobic
هوازي
As
به همان اندازه
Regular
منظم
Feel happy
احساس شادي
Kind
نوع
Active
فعال
Develop
توسعه دادن
Look stronger
قوي به نظر رسيدن
Any
هر
Period
دوره
Feel proud
احساس غرور كردن
Keep in shape
تناسب اندام را حفظ كردن
Activity
فعاليت
Protect
محافظت كردن
Yourself
خودت
Live longer
طولاني‌تر زندگي كردن
Use
استفاده كردن
Injury
جراحت
Mention
ذكر كردن
Following
ذيل
Repetitive
تكراري
Better
بهتر
Basis
مبنا
Text
متن
Meaning
به معناي
Support
حمايت
Summarize
خلاصه كردن
Compare
مقايسه كردن
Over and over
بارها و بارها
Bone
استخوان
Explain
توضيح دادن
Important
مهم
Bring
آوردن
Flexible
انعطاف‌پذير
Skull
جمجمه
Without
بدون
Fresh
تازه
Bend
خم شدن
Organ
عضو بدن
Feel good
احساس خوبي داشتن
Even
حتي
Stretch
كشيدن
Reasonable
منطقي
Look good
خوش تيپ به نظر رسيدن
Abit
كمي
Trouble
زحمت
Heading
سرفصل
Common
متداول
Get off
پياده شدن
Enough
كافي


Object
شيء
Slip
لغزيدن
Quality
كيفيت


Peace
صلح و آرامش
General
كلي
Describe
توصيف كردن



درس دوم پيش دانشگاهي

Give a speech
سخنراني كردن
From time to time
گاهگاهي
Comedian
طنزپرداز
Point
نكته
Brief
خلاصه
Find
پيدا كردن
Fun
سرگرمي
Slow
آرام
Brilliant
واضح- باهوش
React
عكس‌العمل
Make difference
تفاوت‌ايجادكردن
Careful
دقيق
Business people
تجار
Message
پيام
Average
متوسط
Natural
طبيعي
Fear
ترس
Concentrate
متمركز كردن
Include
شامل شدن
Aware
آگاه
Public
عام
Keep
حفظ كردن
Personal
شخصي
Habit
عادت
Introduce
معرفي كردن
Second
ثانيه
Nervousness
عصبانيت
Cross
صلب
Improve
بهبود بخشيدن
Someone
يك شخص
Afraid of
ترسيده از
Lean
تكيه كردن
Nervous
عصبي
Else
ديگر
Even
حتي
Against
در برابر
Group
گروه
Tone
تن صدا
Death
مرگ
Tap
ضربه‌زدن‌به‌چيزي
Remember
به خاطر آوردن
Effect
اثر
Certain
معين
Might
ممكن است
Anxious
مضطرب
Add
افزودن
Amount
مقدار
Uninterested
بي‌علاقه
Least
كمترين
Variety
تنوع
Excitement
هيجان
Unconfident
بي‌اعتماد
Topic
عنوان
Rais
بالا بردن
were/was asked
تقاضا شده (مجهول)
Practice
تمرين كردن
Audience
حضار
Lower
پائين آوردن
Everyone
هركس
In front of
جلوي
Pair
جفت
Speed
سرعت
Succeed
موفق شدن
Mirror
آئينه
How
چگونه
Excited
هيجان زده
State
حالت
Change
عوض كردن
Embarrassment
خجالت
Pause
مكث
Ashamed of
شرمنده
Comfortable
راحت
Skill
مهارت
Silence
سكوت
Belief
اعتقاد
Gesture
حركات‌دست‌وسر
Practice
تمرين
Instead
درعوض
Believe
اعتقاد داشتن
Facial
مربوط به چهره
Confidence
اعتماد
Increase
افزايش دادن
Attention
توجه
Expression
حالت
Presentation
ارائه مطالب
Decrease
كاهش دادن
Importance
اهميت
Build
ساختن
Interesting
جالب
Boring
كسل كننده
Send
فرستادن
Warm
گرم
Communication
ارتباط
Emotionless
بي‌احساس
Outward
به سمت بيرون
Positive
مثبت
Power
نيرو
Record
ثبت كردن
Stance
نحوه ايستادن
Relationship
ارتباط
Tool
ابزار
Involvement
مشاركت
Movement
حركت
Smile
لبخند
Below
زير
Directly
بطور مستقيم
Posture
قيافه
Human
بشر
Eye contact
ارتباط چشمان
Interested
علاقمند
Firmly
استوار
Trustworthy
قابل اعتماد
Relaxed
راحت
So that
تا اينكه
Distracting
حواس پرت كن
Accept
پذيرفتن
Ability
توانائي
Attractive
جذاب
Normally
بطور نرمال
Show
نشان دادن
Know
دانستن
Opening
شروع
Along
در امتداد
Mood
حالت
So well
خيلي خوب
Sense
احساس
Sides
كنارها
Suitable
مناسب
Quick
سريع
Humor
شوخي
Emphasize
تأكيد كردن
Respect
احترام گذاشتن
Note
يادداشت
Purpose
هدف
Main
مهم
Arrive
رسيدن
Same speed
سرعت يكنواخت
Recent
تازه
Verb
فعل
Others
ديگران
Explicit information
اطلاعات صريح
Word formation
ساخت واژه
Bare infinitive
مصدر بدون to
Choice
انتخاب
Implicit information
اطلاعات ضمني
Take part
شركت كردن
Structure
ساختار
Occasion
موقعيت
Ignore
ناديده گرفتن
Unfamiliar
ناآشنا
Object
مفعول
Voice
صدا
Warning
هشدار
Part of speech
نوع كلمه
Method
روش
Projection
فرافكني
Decide
تصميم گرفتن
Noun
اسم
Norms
انتظارات
Laugh
خنديدن
If
آيا/ اگر
Adjective
صفت
Expectation
توقعات
Worried
نگران
During
در طي مدت
Adverb
قيد
Rewrite
دوباره نوشتن
Disturb
بر هم زدن
Course
واحددرسي
Improve
بهبود بخشيدن
Usually
معمولاً
Situation
موقعيت
Seriously
بطور جدي
Accent
لهجه
Imperative
امري


Permission
اجازه
Generalizing
تعميم دادن
Instructing
دستورالعمل دادن


Self- confidence
اعتماد به نفس
True
درست
Basic
بديهي- ساده



درس سوم پيش دانشگاهي

Global
كره زمين
Concern
نگراني
Probably
احتمالاً
Pollution
آلودگي‌
Warming
گرم شدن
Get
شدن
Such as
مانند
Type
نوع
Radiate
ساطع شدن
Half
نيم
Pattern
الگو-كليشه
Die
مردن
Below
زير
Over
بر- روي
Rise
بالا آمدن
Judge
قضاوت كردن
Reflect
منعكس كردن
Past
گذشته
Sea level
سطحدريا
Material
مواد
Trap
نگهداشتن
Scientist
دانشمند
Plant
گياه
Again
دوباره
Power stations
نيروگاهها
Exactly
دقيقاً
Wild life
حيات وحش
Harmful
مضر
Source
منبع
Sure
مطمئن
General
كلي
Planet
سياره زمين
Heat
گرما
By itself
به خودي خود
Particular
ويژه
Immediately
فوراً
Land
زمين
Another
يكي ديگر
Area
منطقه
End
پايان دادن
Sea
دريا
Reason
علت
Usual
معمول
Transportation
حمل و نقل
Ocean
اقيانوس
Temperature
دما
Height
ارتفاع
Right
درست
Fossil
فسيل
Activities
فعاليت‌ها
Care
توجه كردن
Column
ستون
Coal
زغال سنگ
Producing
توليد
Bring
آوردن
Windy
همراه با باد
Add
افزودن
Trash
زباله
Guarantee
ضمانت
Refer to
اشاره دارد به
Excess
فراوان
Just
فقط
Nor do we know
و ما نمي‌دانيم
Contrast
تضاد
Lock up
مسدود كردن
Arrive
رسيدن
Pretty
خوب، نسبتاً
Although
اگر چه
Which
كه
Gasoline
بنزين
Idea
ايده
Though
اگرچه
Weather
آب و هوا
Believe
اعتقاد داشتن
Researchers
محققين
Unlike
نه اينكه
Do thing
كاري انجام دادن
Enough
كافي
Field
رشته تحصيلي
Even
حتي
Attribute
نسبت دادن
Take action
اقدام كردن
Case
مورد
Instead
در عوض
Changes
تغييرات
Methane
گاز متان
Serious
جدي
Surrounding
اطراف
Climate
شرايط اقليمي
Do
انجام دادن
Death
مرگ
Cue
نشانه
Green house
گلخانه
So
اينچنين
Extinction
انقراض
Unfamiliar
ناآشنا
Effect
تأثير
Trapping
به دام انداختن
Group
گروه
Already
اخيراً
Notice
توجه كردن
Average
متوسط
Mind
ذهن
Government
دولت
Planet
سياره
Region
منطقه
Cost
بها، ارزش
Phrase
عبارت
Process
فرآيند
Period
دوره
Action
اقدام
Clause
جمله پيرو
Worry about
نگران بودن
Possible
ممكن
Weigh
سنجيدن
Relate
مرتبط ساختن
Ever
تا به حال
Mild
ملايم
Against
در برابر
Relative
موصولي
Damage
تخريب كردن
Sunny
آفتابي
Risks
خطرات
Pronoun
ضمير
Name
نام بردن
Mainly
عمدتاً
Inaction
اقدام نكردن
Adjective
صفت
Earth
كره زمين
Include
شامل شدن
Make difference
تفاوت ايجاد كردن
Omit
حذف كردن
If
اگر/ آيا
Snowfall
بارش برف
Part
نقش
Guide
راهنمائي كردن
Harmful
مضر
Rainfall
بارش باران
Reduce
كاستن
Forest
جنگل
Cut down
قطع كردن
Amount
مقدار
List
ليست
Useless
بي‌فايده
Active
فعال
Increase
افزايش
Environment
محيط
Ozon layer
لايه ازن
Role
نقش
Decrease
كاهش
Save
ذخيره، صرفه‌جوئي
Defining
تعريف كردن
Likely
احتمالاً
Then
سپس
Plant
كاشتن
Speculating
حدس زدن
Certain
مطمئن
Cause
سبب شدن
Recycle
بازيافت
Contain
شامل شدن
Commonly
عموماً
Result
نتيجه
Cans
قوطي‌ها
Box
جدول
Exhaust
مصرف كردن







درس چهارم پيش دانشگاهي

Earthquakes
زمين لرزه‌ها
Somewhere
جائي
Inside
درون
Get out
خارج شدن
Hold up
نگهداشتن
Special
مخصوص
Lines
خطوط
Simple
ساده
Back
پشت
Instrument
ابزار
Underpass
زيرگذر
Quickly
به سرعت
Turtle
لاك‌پشت
Record
ثبت كردن
Overpass
روگذر
Terrible
وحشتناك
Balanced
متعادل شده
Rattle
به هم خوردن
Provide
فراهم كردن
Experienced
با تجربه
Top
بالاي سر
Damage
تخريب كردن
First aid
كمك‌هاي اوليه
Explain
توضيح دادن
Cobra
مار كبري
Think
فكر كردن
Floor
كف اتاق
Destroy
تخريب كردن
Any
هر
Power
نيرو
Wear
پوشيدن
Outside
بيرون
Shake
تكان خوردن
Populated
پرجمعيت
Turn on
روشن كردن
Hardly
به زحمت
Legend
افسانه
Destructive
مخرب
Instructions
دستورات
Ground
زمين
Lose
از دست دادن
Along
در امتداد
Only
فقط
Termed
ناميده مي‌شود
Lives
زندگاني
Pacific/ocean
اقيانوس آرام
Mechanism
مكانيزم
Assumed
تصور كردن
During
در طي
Probable
محتمل
Difficulty
مشكل
Estimate
تخمين زدن
Make of
ساخته شده از
Hit
اصابت كردن
Punctuation
علامت‌گذاري
Defiantly
دقيقاً
Predict
پيش گوئي
Entirely
بطور كامل
Struck
اصابت
Suggest
پيشنهاد كردن
Main
اصلي
Free
رها
Scientific
علمي
Hypothesizing
فرضيه‌سازي
Layer
لايه
Really
واقعاً
Measuring
اندازه‌گيري
Naming
نامگذاري
Crust
پوسته
Predict
پيش‌گوئي كردن
Separate
جدا كردن
Called
ناميده مي‌شود
Mantle
جبه
Several
چندين
Comma
كاما
Refer to
اشاره دارد به
Core
هسته
Surface
سطح
Mountain
كوه
Fortunately
خوشبختانه
Skin
پوست
Liquid
مايع
Discoverer
كاشف
Imagination
تخيل
Thin
نازك
Be made from
ساخته شده از
Nobel prize
جايزه نوبل
Frightening
وحشتناك
Comparison
مقايسه
Sudden
ناگهاني
Direction
جهت
Special
ويژه
Other
ديگري
From side to side
از طرفي به طرف ديگر
North
شمال
Thousands
هزاران
Broken
شكسته
Full of
پر از
South
جنوب
Realize
درك كردن
Pieces
قطعات
Likely
احتمالاً
East
شرق
Fix
ثابت كردن
Plate
صفحه
Completely
كاملاً
West
غرب
Heavy
سنگين
Float
شناور ماندن
Located
تعيين محل شده
Pilot
خلبان
Bookshelves
قفسه كتابها
Enter
مركز
Finding
يافتن
Colon
كولون
Bed
تختخواب
Soft
نرم
Shock
ضربه
Item
مورد
Calm
خونسرد
Below
زير
Future
آينده
Exact
دقيق
Bend
خم شدن
Consists of
شامل مي‌شود
Possibility
احتمال
Already
اخيراً
Until
تا اينكه
Metal
فلز
Center
مركز
Sentence
جمله
Occur
اتفاق افتادن
Hot
داغ
National
ملي
Conclusion
نتيجه‌گيري
Result
نتيجه
Smoothly
به آرامي
Reality
واقعيت
Thieves
دزدان
Common
متداول
Together
با هم
Members
اعضا
Paintings
نقاشيها


Create
ايجاد كردن
Turn off
خاموش كردن
Dark
تاريك


Call
ناميدن
Emergency
اضطراري
Nearly
تقريباً


Pressure
فشار
Procedure
روش
Furniture
اسباب منزل


Rock
سنگ
Fire department
سازمان آتش‌نشاني
Pictures
تصاوير



درس پنجم پيش دانشگاهي (2)

while
در حاليكه
Feature
خصوصيت
wherease
در حاليكه
Themselves
خودشان
occur
اتفاق افتادن
Simple
ساده
evenif
حتي اگر
Aware
آگاه
Second
دومين
Serious
جدي
owner
مالك
Harmful
مضر
tool
ابزار
sense
معنا
in order
به منظور اينكه
UNICEF
يونيسف
For example
به عنوان مثال
strategy
استراتژي
kind
نوع
provide
فراهم كردن
type
نوع
remove
منع كردن
Category
طبقه
social
اجتماعي
appropriate
مناسب
movement
حركت
Classifying
دسته بندي
behave
رفتار كردن
exemplifying
مثال زدن
special
مخصوص
clearer
واضح تر
emergency
فوريت
Urban
عشاير
according to
برطبق
For instance
به عنوان مثال
express
بيان كردن
complete
كامل كنيد
hope
اميد
science
علم
rural
عشايري
Farming
كشاورزي
relate
ربط دادن
poverty
فقر
countryside
ييلاق
buy
خريدن
at least
حداقل
sell
فروختن
Percent
درصد
goods
كالاها
agriculture
فرهنگ
result
نتيجه
trade
تجارت خريد و فروش
cause
سبب
Fewer
تعداد كمي
case
مورد
manufacturing
توليد
Income
درآمد
construction
ساختن
on the other hand
از طرفي ديگر
domestic
داخلي
prepare
آماده كردن
prevent
مانع شدن
self-employment
خوداشتغالي
Life
زندگي
hire
اجير كردن
future
آينده
pay
پرداخت كردن
pressure
فشار
discipline
نظم
adult
بزرگسال
union
اتحاديه
Unemployment
بيكاري
willing
علاقمند
irrelevant
غير مرتبط
protect
محافظت كردن
Fail
موفق نبودن
conditions
شرايط
arrange
مرتب كردن
harmful
مضر
Farm
مزرعه
smoke
دود
Business
كار- فعاليت
handle
حمل كردن
around
اطراف
Law
قانون
as long as
تا مدتي كه
subject
موضوع
electricians
برقكار
design
طراحي كردن
while
در حاليكه
common
متداول
busy
گرفتار- مشغول
developing
در حال توسعه
extreme
جدي- غير عادي
exist
وجود داشتن
bing robbed
محروم ماندن
industrialized
صنعتي
rights
حقوق
nation
ملت
include
شامل شدن
mostly
عمدتا- اكثرا
develop
توسعه دادن
south
جنوب
Level
سطح
southeast
جنوب شرقي
through
در خلال- در طي
growing
در حال رشد
education
تعليم و تربيت
economically
از نظر اقتصادي
not-only
نه تنها
estimate
تخمين زدن
but also
بلكه
between
بين
childhood
زمان بچگي
poem
شعر
Full time
تمام وقت
issue
مسئله مهم
Basis
مبنا
all over
سراسر
industry
صنعت
sort
نوع
Labour
كار طاقت فرسا
suitable
مناسب
poet
شاعر
kind
نوع
often
اغلب
allow
اجازه دادن
call
ناميدن
responsible
باعث- مسئول
action
اقدام
international
بين المللي
organization
سازمان- نهاد
ILO
سازمان بين المللي كار
right
حق
make money
پول بدست آوردن
possible
ممكن
support
پشتيباني كردن
under
زير
is done
انجام مي شود
are forced
مجبور مي شوند
bricks
آجرها
Physically
جسمي
carpet
فرش
emotionally
عاطفي
ceramic
سراميك
mining
كار معدني
outside
بيرون
earn
بدست آوردن
during
در مدت
boring
كسل كننده
holiday
تعطيلي
vacation
تعطيلي
Apprentices
كار آموز
Specific
ويژه

درس ششم پيش دانشگاهي

Space
فضا
Sovit union
اتحاد شوروي
Center
مركز
Man
انسان
Launch
شليك كردن
Volume
حجم
Step
قدم
Artificial
مصنوعي
Length
طول
Giant
بسياربزرگ
Satelite
ماهواره- قمر
Recently
اخيراً
Leap
جهت
Natural
طبيعي
Ice
يخ
Mankind
بشر
Soccer ball
توپ فوتبال
Provide
فراهم كردن
Exploration
اكتشاف
Carry
حمل كردن
Mine
حفاري كردن
Recognize
تشخيص دادن
Measure
اندازه‌گيري كردن
Process
فرآوري
Purpose
هدف
Density
تراكم
Zoth
بيستم
So that
تا اينكه
Upper
فوقاني
Man- made
ساخت انسان
In order to
به منظور اينكه
United states
ايالات متحده
Consider
درنظر گرفتن
Ancient
زمان باستان
Amount
مقدار
Organization
سازمان
Dream
خواب ديدن
Send
فرستادن
Offer
تقديم كردن- پيشنهاد كردن
Century
قرن
Quality
كيفيت
So that
تا اينكه
Reality
واقعيت
Best- known
مشهور
Infinitive to
مصدر با
Still
هنوز
Project
پروژه
In order to
به منظور اينكه
Mystery
راز
Mission
مأموريت
Express
بيان كردن
Spend
گذراندن- صرف كردن
Astronaut
فضانورد
Omit
حذف كردن
Solar system
منظومه شمسي
Sample
نمونه
Especially
مخصوصاً
International
بين‌المللي
Flight
پرواز
Universe
جهان هستي
Craters
گودالها
Voyeger
ويجر
Designed
طراحي شده
Spacecraft
سفينه فضائي
Probe
ربات فضانورد
Take off
برخاستن از زمين
Phase
صور- صورتهاي
Vehicle
وسيله نقليه
Cheaper
ارزانتر
Observe
مشاهده دقيق
Deep
عمق- عميق
Powerful
نيرومند
Cave
غار
Send back
فرستادن
Directed
جهت داده شده
Rock
سنگ- صخره
Saturn

Base
پايگاه
Device
وسيله- ابزار
Uranus
اورانوس
So far
تا به حال
Feature
خصوصيت
Neptune
نپتون
Station
ايستگاه
Invent
اختراع كردن
Through
در ميان
To save
براي صرفه‌جوئي
Detail
جزئيات
Beyond
وراي- آنسوي
Can be taken
مي‌تواند گرفته شود
Scientist
دانشمند
Land
فرود آمدن
Venus
زهره
Galilo
گاليله
Hubble
تلسكوپ هابل
Orbit
دور زدن
Probably
احتمالاً
Unit
دستگاه
Jupiter
سياره مشتري
Instrument
ابزار
Era
دوران
Begin
شروع كردن
Magnigy
جذب كردن
Mass
جرم
Former
پيشين
Distant
دور
Mars
مريخ


Valley
دره
Although
اگرچه



درس هفتم پيش دانشگاهي

Information
اطلاعات
Seem
به نظر رسيدن
Newspaper
روزنامه
Technology
تكنولوژي
Each other
يكديگر
Comment
اظهارنظر
Interest
علاقه
Army
ارتش
Update
به روز شدن
Rest
بقيه
Support
حمايت
Continously
مداوماً
Summarizing
خلاصه كردن
Web
اينترنت
File
قفسه
Contrast
تباين
Interchangeably
به جاي يكديگر
Transfer
انتقال
Unexpected
غيرمنتظره
Correct
صحيح
Log on
شروع‌استفاده‌ازكامپيوتر
Role
نقش
World wide web = web
وب
Discussion
بحث
All over
سراسر
Area
منطقه
Finding
يافتن
Sevices
خدمات
Newsgroup
گروه خبري
Shopping
خريد
Term
واژه
Mailing
پست
Search
جستجو
Chat
گفتگو
Twenty first
بيت ويكس
Distance
فاصله
e-mail
پست الكترونيكي
Server
سرور- خدمات‌دهنده
Conferencing
كنفرانس
Link
اتصال
Graphics
تصاوير
Advertising
آگهي دادن
Combined
تركيب شده
Multimedia
چند رسانه‌اي (تركيب صدا، تصوير و فيلم)
For sure
مطمئناً
Communication
ارتباطاتي
Qaulity
كيفيت
Own
خود
Compute
محاسبه كردن
Worst
بدترين
Take the time
وقت‌گير بودن
Hight- speed
سرعت بالا
Snail
حلزون
Becareful
مطمئن بودن
Carry
حمل كردن
At least
حداقل
Addictive
اعتيادآور
Data
اطلاعات خام
Get to
رسيدن
Keep up
همراه شدن
Sound
صدا
Destination
مقصد
Refer
اشاره دارد
Video
تصوير
Envelop
پاكت نامه
Master
خبره
Personal
شخصي
Mailbox
جعبه پستي
Attract
جذب كردن
Definition
تعريف
Quicker
سريع‌تر
Connect
متصل كردن
Certainly
مطمئناً
Compose
شكل يافتن
Share
سهيم شدن
However
هر چند كه
Require
نياز داشتن
Effectively
بطور مؤثر
Programmable
قابل برنامه‌ريزي
Stamp
پاكت نامه
Resources
منابع
Accept
پذيرفتن
Fax
فاكس
Handle
اجرا كردن
Purpose
مقصود
Machine
دستگاه
Single
تك
Save
صرفه‌جوئي
At tach
متصل كردن
It based
مبتني‌برتكنولوژي‌اطلاعات
Telecommunication
ارتباط از راه دور
Document
مدرك
Available
در دسترس- موجود
Consist
شامل شدن
Unreadable
غيرقابل خواندن
Specify
تخصيص دادن
Device
ابزار
No matter
فرقي نمي‌كند
Wherever
هر كجا كه
On line
متصل شده
Stay readable
قابل خواندن ماندن


Net work
شبكه
Is forwarded
فرستاده شود


Access
دسترس
Out of date
به روز نبودن



درس هشتم پيش دانشگاهي

Great
بزرگ
Financial
اقتصادي
Cylinder
سيلندر، استوانه
Gain
به دست آوردن
Various
گوناگون
Tin
حلب
Strength
قوت، نيرو
Official
اداري
Foil
فويل
Genius
ذكاوت
Permit
اجازه دادن
Light bulb
لامپ روشنائي
Capacity
توانائي
Religious
مذهبي
Disease
بيماري
Ordinary
ابتدائي
Charity
امور خيريه
Continue
ادامه دادن
Poet
شاعر
Care
مراقبت كردن
Death
مرگ
Biography
شرح حال
Prepare
آماده بودن
Invention
اختراع
Outlin
پيدا كردن نكات مهم
Look after
مراقبت كردن
Achieve
به دست آوردن
Such
چنين
Accept
پذيرفتن
Achievement
دست آورد
Famous
مشهور
Project
پروژه
Modals
افعال ناقص
Photo
عكس
Including
مشتمل بر
Express
بيان كردن
Following
ذيل
Attention
توجه
Possibility
احتمال
Was born
متولد شد
Award
جايزه
Intention
عمد
Farm
مزرعه
Promotion
پيشبرد
Past events
رويدادهاي گذشته
Elementry
ابتدائي
Die
مردن
Degree
درجه
Duty
وظيفه
Capital
پايتخت
Certainty
اطمينان
The poor
فقرا
Force
اجبار
Advisability
توصيه
Get training
آموزش ديدن
Unpleasant
ناخوشايند
Enterance exam
امتحان ورودي
Missionary work
كار مأموريتي
Christian
مسيحي
Find out
فهميدن
Join
ملحق شدن
Inventor
مخترع
Give back
پس دادن
Irish
ايرلندي
Live on
به زندگي ادامه دادن
Call up
تلفن كردن
Community
جامعه
Grow up
بالغ شدن
Set up
مستقر كردن
Nun
راهب، مبلغ ديني
Early age
سنين كودكي
Set off
عازم شدن
Was sent
فرستاده شد
Sign
نشانه
Climb up
بالا رفتن
Taught
تدريس كرد
Performance
اجرا
Take apart
از هم گسيختن
Suffer
رنج بردن
Run away
فرار كردن
Take part
شركت كردن
Poverty
فقر
Chemistry
شيمي
Take place
اتفاق افتادن
Convent
صومعه
Beside
علاوه بر
Get on
سوار شدن
Impression
تأثير
Complex
پيچيده
Get off
پياده شدن
Receive
دريافت كردن
Marry
ازدواج كردن
Get up
برخاستن
Superior
مافوق
Laboratory
آزمايشگاه
Look up
جستجو در فرهنگ گفت
Devote
وقف كرد- صرف كرد
Private
خصوصي
Look for
جستجو كردن
Slums
فقيرنشين
Sound
صوت


Open- air
فضاي باز
Message
پيغام


Homeless
بي‌خانمان
Phonograph
صدانگار


Voluntary
داوطلبانه
Instead
در عوض



* efficiently: (adv) able to work well with energy.
* presentation: the way in which wth is shown, explained or offered to people.
* involve: make somebody take part in something.
* stance: a way of standing] [*/facial: or, of the face
* silence: stop speaking] [*/ emotionless: without showing emotion
* summarize: a short description of the the main ideas or points of sth without any details.
* emphasize: give special importance to sth.
* expression: something that you say that shows the opinion or feeling.
* injured = hurt, damage, wounded, offended

injury
implication
concentration
nutrition
injure
implicit
concentrate
nutrients
injured
implicitly
concentrated
nutritious




protection
emotionless
embarrassed
emphasize
protect
sensible
embarrassment
emphatic
protective
sense, emotion
embarrassing

protector
emotional



sensitive






relationship
involvement
variety
voice projection
eye contact
involve
difference
increase
communication
involved

decrease

vocab

according براساس، مطابق passage متن
banana موز Pick up برداشتن
bill صورتحساب Politely مودبانه
cage قفس puzzle معما، جورچين
Cassette player ضبط صوت request تقاضا(كردن)
copy (كپي كردن) تقليد كردن reward پاداش
decide تصميم گرفتن right درست
Do right درست انجام دادن Run out of تمام كردن
For a while چند لحظه slice نكته، قعطه
Get cold سرد شدن sugar شكر
Give back پس دادن Take apart جدا كردن
Keep on ادامه دادن tape نوار
lab آزمايشگاه unhappy ناراحت
Make a mistake اشتباه كردن unusual غير عادي
math رياضيات upset غمگين، ناراحت
Motor cycle موتور سيكلت Would you mind ممكن است...؟ آيا مي توانم...؟